جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
اعتراضات لبنان

حوزه/ ساختار و الگوی حاکمیتی در لبنان برای آمریکا و غرب و به‌ویژه برای رژیم صهیونیستی اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که جریان مقاومت اسلامی را در دل خود نگه داشته است و همواره محل منازعات و درگیری‌های بین‌المللی بوده است.

خبرگزاری حوزه،| حادثه بسیار بزرگ بود و فاجعه بار؛ شامگاه سه شنبه، ۱۴ مرداد (چهارم اوت) بیروت با صدا و موج انفجاری مهیب بخش وسیعی از لبنان را به لرزه درآورد؛ لبنانیان لرزیدند و دیگران بسیاری مات و مبهوت از این حجم اتفاق. گمانه زنی‌های زیادی از سوی افراد مختلف مطرح شد مبنی بر تروریستی بودن اتفاق، حمله موشکی، انفجار پایگاه موشکی حزب الله، اشتباه سهوی و... .

در این یادداشت بنا نیست حادثه را از نظر فیزیکی و شیمیایی کارشناسی کنیم که اهل فن در آینده‌ای نزدیک به تبیین جوانب آن خواهند پرداخت؛ ولی آنچه که نباید در میان اخبار و فجایع حادثه بیروت از آن غافل شد، اتفاقات سیاسی با زیرشاخه‌های فرهنگ مقاومت و تشکیلات اسلامی است.

در آغاز سخن، چند اتفاق را در این عرصه برای یادآوری بیان می‌کنیم:

۱. ترامپ، رئیس جمهور آمریکا که در کاخ سفید در جمع خبرنگاران، لحظاتی پس از انفجار بیروت، آن را یک «حمله وحشتناک» عنوان کرد (هرچند که مقامات آمریکایی آن را رد کردند)، ولی "کوزه‌ای شکسته و آبی ریخته شده".

البته دولت آمریکا که در وخامت اوضاع اقتصادی و سیاسی چند سال اخیر لبنان نقش مستقیم و تاثیرگذاری دارد، پس از این حادثه با برنامه‌ای جدید، وعده کمک داده است.

۲. حضور بلافاصله امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در محل حادثه برای ارزیابی محل انفجار! و تاکید وی بر اصلاح ساختار دولت در نخستین لحظات ورود به خاک لبنان!

۳. پیشنهاد کمک رژیم صهیونیستی برای کمک انسانی و پزشکی به لبنان نیز در نوع خود عجیب بود؛ رژیمی که جنوب لبنان را در اشغال خود داشت و با شکستی خفت بار، از آنجا فرار کرد و در چند سال اخیر همواره مردم این سرزمین از حملات آن در امان نبودند.

۴. به وجود آمدن موجی از اعتراضات مردمی در پی این انفجار و جهت یافتن آن به سمت تغییر دولت، خسارت به اماکن و سرمایه‌های عمومی، غارت بانک‌ها و... که این اتفاقات برای مردم ایران یادآور نکات فراوانی است... .

۵. پوشش رسانه‌ای گسترده و جهت دار غربی در انعکاس این اتفاقات و چشم پوشی آن‌ها از خسارات و مردمی نبودن آن‌ها.

۶. حمایت آمریکا از آشوب در لبنان؛

ساختار و الگوی حاکمیتی در لبنان برای آمریکا و غرب و به‌ویژه برای رژیم صهیونیستی اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که جریان مقاومت اسلامی را در دل خود نگه داشته است و همواره محل منازعات و درگیری‌های بین‌المللی بوده است.

کسانی که برای نابودی مقاومت به سمت لبنان رفته‌اند، همان‌هایی هستند که در گذشته سوریه را با جنگی خانمان‌سوز با خاک یکسان کردند ولی با بیداری نظام حاکمیتی سوریه و همراه مردم و همچنین حضور پررنگ مقاومت اسلامی، تیرشان به سنگ خورد.

همان کسانی که سعودی‌ها را اجیر کردند تا با گروگان‌گیری سعد حریری، نخست وزیر وقت لبنان در عربستان که تابعیتی لبنانی و فرانسوی دارد را مجبور (بخوانید قانع) کردند تا استعفا دهد تا دولت لبنان از رسمیت بیفتد و با هرج و مرج جدیدی روبرو شود، که نشد. سعودی‌هایی که بقای خود را تکیه بر دیوار کلنگی آمریکا می‌دانند، تابع اربابان خود هستند و همچنان حامی آن‌ها.

امروز اما اوضاع حساس‌تر و وخیم‌تر شده و تمامی اقدامات برای هرج و مرج لبنان و در ادامه تغییر حاکمیت آن بی‌نتیجه ماند. حکومت امروزی لبنان که خاستگاه مردمی دارد نه خواستگاه امریکایی و غربی؛ جریانی از مقاومت اسلامی را در دل خود حفظ کرده و همین مسئله نگرانی اسرائیل را مضاعف کرده است. جریانی که مهم‌ترین دلیل دشمنی استکبار جهانی، ایمان آن‌ها به خدا و تلاش در مسیر آزادی انسان‌ها از غل و زنجیر اهل دنیاست؛ از این رو از نظر حاکمیت استکباری، باید هر کاری برای حذف آن کرد. ایجاد چالش‌های سیاسی و اقتصادی و... دیگر جواب گو نیست، پس لازم است برنامه‌ای جدید برای آن اتخاذ شود. برنامه‌ای که وقتی سیاست‌های فریب کارانه غرب وحشی را کنار می‌زند، معمولاً و الزاماً به سراغش می‌روند!

سناریوی جدید (هرچند تکراری): طبق اشتباه تاکتیکی حاکمیت لبنان و بی‌توجهی آن‌ها به پدافند غیرعامل (شما بخوانید وجود جریان نفوذ) انفجاری مهیب و مخرب شکل گرفت که خسارت‌های مادی و استراتژیکی را برای لبنان به همراه داشت.

گاف تاریخی و دور از انتظار ترامپ در لحظات اولیه پس از انفجار در میان خبرنگاران؛ نیمی از نقشه را لو می‌دهد، ولی همچنان فرصت برای جبران آن از سوی غربی‌ها وجود دارد. هرچند که نیمی دیگر هم با بررسی اتفاقاتی که در بالا ذکر شد، قابل حدس است.

در چنین شرایط عده‌ای از مردم به‌عنوان اعتراض به خیابان‌ها ریختند و به‌صورت گسترده از سوی رسانه‌های غربی مورد حمایت قرار گرفته و هدف آن‌ها را اصلاح و حتی تغییر حاکمیت معرفی می‌کنند. در ادامه این افراد با حمله به مراکز حساس و تخریب بنیان‌های کشور، از سوی این رسانه‌ها به معارضان تغییر نام می‌یابند و همچنان حمایت‌های گسترده تسلیحاتی امریکا و صهیونیسم و حمایت‌های مادی سعودی‌ها از آن‌ها وجود دارد. پس از چندی این رسانه‌ها کم‌کم در لابه‌لای اخبار خود، عبارت‌های  چون جنایت‌های معارضین و در ادامه تروریست‌های لبنان و... را در اذهان مردم مرور می‌کنند. در چنین شرایطی زمان نقش آفرینی شخص اول داستان است؛ آمریکا که به خیال خود پرچم مبارزه با تروریست را در دست دارد، وارد خاک لبنان شده و تروریست‌ها را نابود می‌کند (شما بخوانید: مهره‌های سوخته را جارو می‌کند). جریان مقاومت اسلامی در این میان به دنبال نجات بشریت از تروریست‌ها و آمریکایی‌ها هم به دنبال تغییر زیرساخت‌های سیاسی و استراتژیکی خود هستند... .

چقدر این داستان آشناست و چقدر خطر بزرگ. البته که این سناریوی ساده، با این شکل کهنه رقم نمی‌خورد و فراخور زمان و مکان، شکل جدیدی به خود می‌گیرد، ولی هدف همان هدف است و نقشه همان نقشه. این فتنه اگر آن‌گونه که در اذهان احمقانه غربی‌ها به نتیجه برسد، اوضاع مقاومت اسلامی چند سال با چالش روبروست و همین سال‌ها بر عمر خباثت آلود رژیم صهیونیستی افزوده می‌شود.

جریانی که مزدورانشان با تابعین ایرانی هم در پی آن هستند و کم‌کم زمزمه‌های اعتراضی و مخالفت با دستاوردهای موشکی ایران اسلامی را نشانه رفته و وجود آن را خطری برای سلامت مردم ایران می‌داند. امروز زمزمه‌ها از گوشه و کنار شنیده می‌شود. سیستمی که تاکنون توانسته خیال باطل هر گونه دست درازی به خاک این کشور اسلامی را در ریشه بخشکاند و در عمل نشان دهد که «دوران بزن دررو گذشته، بزنید می‌خورید».

علیرضا حسینی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha